زندگینامه شهید علی عباس چاچ

Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.zarabadcity.blogfa.com/

وي در بهمن سال 1339 در روستای کره (ده پیر) در خانواده ای مستضعف کشاورز به دنیا آمد و از کودکی فردی خوش اخلاق و دارای رفتاری حسنه بود ، به طوری که در میان فامیل و اقوام زبانزد همه بود و همه به فکر و رفتار او احترام خاصی می گذاشتند و مورد احترام همه بود.

دوران ابتدایی را در مدرسه روستای با موفقیت گذراند و به عنوان نفر اول در مدرسه معرفی شد.دوران راهنمایی را در خرم آباد به سر برد و سوم راهنمایی را همراه با کار به پایان رسانید.

با وجود هوش سرشاری که داشت به علت فقر مادی نتوانست به تحصیل ادامه دهد و در جریان انقلاب کاملا ً شرکت داشت تا اینکه انقلاب پیروز شد و در اولین روزهای پیروزی از پیشتازان عضویت در سپاه بود و در آن زمان تمام وقت خود را در خدمت به انقلاب صرف می کرد و در همه گرفتاری های انقلاب در کردستان ، خوزستان جنگ با گروهک ها و در جنگ تحمیلی با تمام قدرت و همیشه شرکت داشت و در اکثر عملیات شرکت کرد و چهار بار مجروح شدولی هیچ وقت احساس خستگی یا کسالت و یا اینکه بگوید مجروح شده بازگو نمی کرد و آمادگی خود را چندین برابر می کرد.

سرانجام در مراحل پایانی عملیات والفجر9 در مقابل تک عراقی های مزدور (رژیم بعث عراق) مردانه ایستاد و مقاومت کرد و پس از نبردی سخت و نابرابر به درجه رفیع شهادت نائل و به هدفش که شهادت در راه حق بود رسید.

زندگینامه شهید محمدفرجی

Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.zarabadcity.blogfa.com/

دانش‌آموز شهيد محمد فرجي در سال 1348 در يك خانواده مذهبي درروستاي مرازاد از توابع شهرستان جلفا ديده به جهان گشود.

پدرش را در كودكي از دست مي‌دهد و مسئوليت اداره خانواده‌اش بر دوش مادرش مي‌افتد؛ شهيد با احساس مسئوليت و غيرت فراواني كه داشت با انجام كارهاي كشاورزي و كارگري در اداره خانواده مادر را ياري مي‌كرد.

دوره ابتدايي را در روستاي خود تحصيل مي‌كند و چون مدرسه راهنمايي در زادگاهش وجود نداشت پايه اول و دوم راهنمايي را در روستاي داران به تحصيل مي‌پردازد. پايه سوم تحصيل را در مدرسه تازه تاسيس افشار كه به زادگاهش نزديك‌تر بود ثبت‌نام نموده و شروع به تحصيل مي‌كند

شهيد اخلاق نيك و پسنديده‌اي داشت و با وجود سن كم فرائض ديني را بجا مي‌آورد عاشق امام بود عشق و علاقه او به جبهه و شهادت؛ او را به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل مي‌كشاند و تحصيل را رها نموده و به جبهه مي‌شتابد.

در جواب خواهرش كه مي‌پرسد چرا به جبهه مي‌روي مي‌گويد: من عاشق جبهه هستم و مي‌خواهم مثل جوان‌هايي كه شهيد مي‌شوند شهيد شوم.

در اولين اعزام خود پس از حدود يك ماه حضور در جبهه در عمليات كربلاي 4 در اثر انفجار نارنجك از ناحيه‌ي پا و شكم به شدت مجروح مي‌شودو پس از چند روز بستري شدن در يكي از بيمارستان‌هاي تهران به آرزوي ديرينه خويش رسيده و شربت شهادت مي‌نوشد.

زندگینامه شهید مسلم رضایی

Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.zarabadcity.blogfa.com/

وي در یک خانواه متوسط و پر جمعیت در شهر خرم آباد متولد گردید. دوران کودکی و دبستان را در محله شهداي مخابرات گذراند.

اوبچه ای بسیار پر انرژی و فعال بود که بخش عمده ای از وقت خود را صرف فعالیت های ورزشی می کرد و با وجود اینکه بچه ای باهوش و مقید بود،اما شور و حال جبهه با شروع جنگ تحمیلی به او امان نداد و داوطلبانه از طریق مسجد محل وارد بسیج سپاه گردیدو در سن 16 سالگی در پاییز 1361 عازم جبهه شد.

تا سوم راهنمایی درس خواند و سپس در مدت جبهه رفتن،در امتحانات متفرقه شرکت کرده و تا دوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. ابتدا به عنوان یک جوان بسیجی بی تجربه در جنگ وارد جبهه شد اما به دلیل رشادت ها و فعالیت هایی که از خود نشان داد پس از مدتی مسئولیت هایی به عهده گرفت و در واحد اطلاعات عملیات مشغول به کار شد.

او به طور مداوم تا هنگام شهادت، چهار سال پیوسته در جبهه بود. از خلوص نیت این جوانان باید گفت که هر چه داشتند در راه خدا و اسلام در طَبَق اخلاص می گذاشتند از جان و مال خود گذشتند تا به اهداف والای انسانی برسند.

شهید مسلم رضایی حقوق ناچیز بسیجی خود را که می گرفت به حساب 100امام خمینی (ره) که کمک به محرومان بود واریز می کرد و برای برگشت به جبهه از پدر پول می گرفت. او هیچگاه از عملیات یا از کارهای خود در جبهه در بین خانواده و دوستان تعریفی نمی کرد و سمت یا عنوانی را كه داشت ،مطرح نمی کرد و همیشه خود را یک بسیجی ساده و بدون مسئولیت معرفی می نمود. او در مدت جبهه، چندین بار مجروح شد. بطوری که دچار ناراحتی گوش ، معده و . . . شده بود

یک روحانی همرزم وی در جبهه از وی چنین یاد می کرد که در یکی از عملیات ها در محاصره بودیم که من پایم گلوله خورد و در آستانه اسیر شدن بودیم که شهید مسلم مرا به پشت حمل کرد. به او گفتم مرا رها کن و خودت را نجات بده که شهید در جواب می گوید یاهر دو اسیر می شویم و یا اینکه هر دو از محاصره خارج می شویم. که تنهایی با زحمات زیاد خود را به نیروهای خودی می رسانند.

وی در اعزام و هدایت دیگر اعضاء خانواده به جبهه فعال بود به طوری که در عملیات های دیگر، برادران شهید رضایی در جبهه های کردستان مجروح شدند.

شهید مسلم رضایی در تیپ امام حسن (ع) اهواز از معاون اطلاعات عملیات بود که در عملیات نفوذی به خاک دشمن در جزیره مجنون شرکت کرد و در همان عملیات با ترکش خمپاره دشمن 16/6/1365 به شهادت رسید.

زندگینامه شهید عبدالحسین کردی

Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.zarabadcity.blogfa.com/

وي در شهرستان بروجرد متولد شد ودوران تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد.

سپس در آموزشگاه نوجوانان مشغول به خدمت شد. بعد از انقلاب و تشکیل کمیته انقلاب در این ارگان به فعالیت پرداخت و به استخدام سپاه پاسداران درآمد. او همیشه خار چشم منافقین بود و چندبار تصمیم به ترور وی گرفتند ولی به خواست خدا موفق نشدند.

با شروع جنگ تجاوزعراق علیه ایران ، شهید راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و در جبهه های رزم،یکبار هم مجروح شد و بعد از مجروحیت والتیام به خانه خدا مشرف شد.

ایشان مسئولیت محور عملیاتی را به عهده داشت . فردی بسیار دوست داشتنی ،کم گو،خندان و خوشرو بود كه سرانجام در سال 1365،در جبهه نبرد حق علیه باطل توسط آتش شدید دشمن به فیض شهادت نایل آمد .

روحــــــــش شـــــــــــاد.